کد خبر: 4149878
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۱
در صحبت قرآن/ 174

در بیان برخی از آیات و نشانه‌های الهی 

پدیده‌های طبیعت و نمایشی که در صحنه عالم لحظه ‌لحظه بازی می‌شود، همه برای آنان که خرَد را در هر کار به خدمت می‌گیرند، اشاراتی است به حقایق جاودان و لایتغیّر و نمایشی است از قدرت آفریدگار و تجلی‌ای‌ست از اسماء و صفات او. 

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و هفتاد و چهارمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در بیان برخی از آیات و نشانه‌های الهی» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۱۶۴بقره﴾

همانا که در خلقت آسمان و زمین و توالی شب و روز، و کشتی‌ها که در دریا به سود مردمان به آسانی رفت و آمد می‌کنند، و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌فرستد و زمین مرده را زنده می‌کند و بدان آب انواع جنبندگان پدید می‌آورد، و در گردش بی‌آرام بادها و ابرها که میان زمین و آسمان معلق و مطیع فرمان الهی‌اند، همه این امور برای صاحب نظران و خردمندان نشانه‌های قدرت و حکمت الهی است. 

پدیده‌های طبیعت و نمایشی که در صحنه عالم لحظه ‌لحظه بازی می‌شود، همه برای آنان که خرَد را در هر کار به خدمت می‌گیرند، اشاراتی است به حقایق جاودان و لایتغیّر و نمایشی است از قدرت آفریدگار و تجلی‌ای‌ست از اسماء و صفات او. 

گوته، بزرگترین شاعر آلمان و برجسته‌ترین شخصیت فرهنگی اروپا در قرن هجدهم، وجد و حالی داشته است با این گونه آیات که خداوند همه آفرینش را آیات می‌خواند. گویی در تماشاخانه‌ای ناگاه نویسنده بر صحنه ظاهر شود و با تماشائیان از عجایب آثار خویش سخن گوید، چنان که نظامی گفت:

از آن دیبا که می‌بستم طرازش
نمودم نقش‌های دلنوازش 

یکی از خردمندانی که در زمین و آسمان نگریسته و هر واقعه‌ای را معجزه و حادثه‌ای شگفت انگیز دیده است والت ویتمان شاعر نوپرداز و درویش قلندر قاره نو است:

عجب دارم از مردمی که معجزه را انکار می‌کنند،
در حالی که من در جهان جز معجزه هیچ نمی‌بینم، 
خواه در خیابانهای «مَنهَتَن» راه بروم،
یا نگاهم را از سقف خانه‌ها به آسمان بیندازم،
یا با پای برهنه در کنار ساحل بر لب آب گام بردارم،
یا در بیشه‌ای زیر درختان بنشینم، 
یا هنگام روز با کسی که دوستش دارم گفتگو کنم، 
یا شب‌هنگام با او به بستر روم،
یا به مسافرانی که در قطار مقابل من نشسته‌اند نگاه کنم،
یا تماشا کنم زنبورهای عسل را
که عصر تابستان در اطراف کندو بال می‌زنند و زمزمه می‌کنند،
یا چهارپایان را بنگرم که در صحرا می‌چرند،
یا در پرواز پرندگان و حشرات شگفت‌انگیز خیره شرم،
یا شگفتی غروب،
یا شگفتی ستارگان که خاموش‌اند و می‌درخشند،
یا نظاره کنم انحنای باریک مه نو را در بهار. 
اینها و هر آنچه دیگر هست، برای من معجزه است
همه با هم و هر یک به تنهایی. 
برای من هر لحظه از تاریک روشن صبح یا غروب یک معجزه است، 
هر متر مکعّب فضا یک معجزه است،
هر متر مربع سطح زمین غرق در معجزه است، 
دریا را یک معجزه ممتد می‌بینم،
و ماهی‌ها را که در آن شنا می‌کنند
و صخره‌های ساحل
و جنبش امواج
و کشتی‌ها و مسافرانش.
معجزاتی از اینها عجیب‌تر چه خواهد بود؟ (والت ویتمن) 

سعدی شیرین سخن، این همه شور از کجا
شاهد ما «آیتی» است، این همه تفسیر او (سعدی) 

پاره‌ای از آیات و شگفتی‌های آفرینش در دیباچه منطق الطیر به زیبایی تمام و گاه با تفسیرهای بدیع آمده است: 

آسمان چون خیمه‌ای بر پای کرد
بی‌ستون کرد و زمینش جای کرد
عنکبوتی را به حکمت دام داد
صدر عالم را درو آرام داد
در زمستان سیم آرد در نثار
زر فشاند در خزان از شاخسار 
چون زمین بر پشت گاو استاد راست
گاو بر ماهیّ و ماهی در هواست 
پس همه برچیست بر هیچ است و بس
هیچ هیچ است، اینهمه هیچ است و بس
فکر کن در صنعت آن پادشاه
کاینهمه بر هیچ می‌دارد نگاه
عرض و عالم جز طلسمی بیش نیست
اوست و بس، این جمله اسمی بیش نیست 

اعجاب مولانا از ماه و خورشید و زمستان و بهار و باد و باران نیست بلکه از شگفت‌ترین واقعه عالم خبر می‌دهد که چگونه از دل خاک از عمق خائوس یا هیولای عالم وجودی زاده می‌شود که دعوی خدایی دارد: 

چه‌هاست در شکم این جهان پیچا پیچ
کز او بزاید اناالحقّ و بانگ سبحانی

 

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha